جدول جو
جدول جو

معنی خانه زنبور - جستجوی لغت در جدول جو

خانه زنبور
(نَ / نِ یِ زَمْ)
لانۀ زنبور. شانه. شان. خان:
بشکل نقطۀسیماب باشد زهرۀضیغم
بسان خانه زنبور باشدمهرۀ ثعبان.
عبدالواسع جبلی.
صحبت نیکان ز جهان دور گشت
خوان عسل خانه زنبور گشت.
نظامی.
، سوراخ سوراخ:
خانه زنبور شد فرسوده پایم ز آبله
طرفه شوری در سرم زان کجکلاه افتاده است.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ یِ طَمْ)
کاسۀ طنبور را گویند. (آنندراج) :
مرا چو خانه طنبور خانه بی برگ است
فرو گذاشته به، بر چنین نوا پرده.
کمال الدین اسماعیل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نِ زَمْ)
خانه زنبور. شانۀ زنبور. جایگاه زنبوران. رجوع به کلمه خان شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ زَ)
دانۀ زنجیر. حلقۀ زنجیر:
هزار حیف که در دودمان عشق نماند
کسی که خانه زنجیر را بپا دارد.
تنها (از آنندراج).
ما ز قید او نمیخواهیم پا بیرون کشیم
ورنه در باز است دایم خانه زنجیر را.
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا